اثر زایگارنیک و تأثیر تکنیک آن بر حافظه
اثر زایگارنیک نشان میدهد، کارهایی که تکمیل نشدهاند و نیمهکاره ماندهاند، بهتر از کارهایی که تکمیل شدهاند و به پایان رسیدهاند، در حافظه شما میمانند. هنگامی که یک کار را کامل به پایان میرسانید، تنش روانی آن کار از بین میرود.
اثر زایگارنیک را تاکنون شنیدهاید؟ آیا تاکنون خود را درگیر افکار مزاحم کار ناتمام کردهاید؟ شاید بخشی از این کارها به یک پروژه کاری نیمهتمام مربوط بوده که شما را تمام شب بیدار نگه داشته است؛ یا موضوع یک رمان بوده که آن را نصفه خواندهاید و افکار شما را مغشوش کرده است. به نظر شما چرا فکرنکردن به کارهای ناقص و تکمیلنشده آنقدر سخت است؟ روانشناسان از این امر بهعنوان «اثر زایگارنیک»، یا «تمایل به یادآوری بهتر کارهای ناتمام نسبت به کارهای تکمیلشده» یاد میکنند.
اثر زایگارنیک
وقتی کار روی چیزی را شروع میکنید و آن را تمام نمیکنید، مدام فکر کار ناتمام به ذهنتان میآید؛ حتی وقتی کار دیگری انجام میدهید. چنین افکاری میخواهند شما به عقب برگردید و کاری را که از قبل شروع کردهاید، تمام کنید. به همین دلیل است که شما مدام به آن فکر میکنید. یا اینکه چرا میخواهید یک بازی ویدئویی را به پایان برسانید تا برنده شوید. کار ناتمام همچنان به تأثیر خود ادامه میدهد، حتی هنگامیکه سعی میکنیم به سراغ چیزهای دیگری برویم.
فیلمهای تلویزیون و سریالهای درام نیز از این اثر بهره میبرند. یک قسمت ممکن است تمام شود، اما داستان ناتمام است. پایانهای هیجانانگیز بینندگان را به بیشتر دانستن مشتاق میکند. بهلطف اثر زایگارنیک، افراد آن برنامه را دنبال میکنند تا دریابند چه اتفاقی میافتد.
اثر زایگارنیک چگونه کشف شد؟
برای اولین بار یک روانشناس روسی به نام بلوما زایگارنیک (Bluma Zeigarnik) و دانشجوی نظریهپرداز تأثیرگذار کورت لوین (Kurt Lewin)، این اثر را مشاهده و توصیف کردند. او درحالیکه در یک رستوران شلوغ در وین نشسته بود، فهمید که پیشخدمتها حافظه بهتری در مورد سفارشهای پرداختنشده دارند. بهمحض اینکه صورتحساب پرداخت میشد، پیشخدمتها در بهخاطرآوردن جزئیات دقیق سفارشها مشکل داشتند.
اثر زایگارنیک چگونه عمل میکند؟
حافظه کوتاهمدت هم از نظر ظرفیت و هم در مدتزمان محدود است. بهطور معمول ما فقط میتوانیم چیزهای زیادی را مدیریت کنیم که در حافظه حفظ میکنیم. حتی باید تمرین کنیم تا این اطلاعات در حافظهمان بماند. این کار به تلاش ذهنی کمی نیاز دارد. اگر برای حفظ حافظه کوتاهمدت خیلی تلاش میکنید، باید خیلی بیشتر تلاش کنید تا بتوانید آن را به کار بگیرید؛ بهعنوان مثال، پیشخدمتها باید جزئیات زیادی درباره میزهایی که به آنها خدمات ارائه میکنند به خاطر بسپارند. اطلاعات مربوط به آنچه مردم سفارش دادهاند باید تا زمانی که مشتریان غذای خود را تمام کنند در حافظه آنها بماند.
برای مقابله با این اضافهبار دادهها، افراد به چند ترفند ذهنی تکیه میکنند که به آنها اجازه میدهد اطلاعات زیادی را به خاطر بسپارند. اثر زایگارنیک یک نمونه از این موارد است. ما این اطلاعات را در کوتاهمدت با پسرفت مداوم آگاهی نگه میداریم. اغلب با فکرکردن به کارهای تمامنشده، بهتر میتوانیم آنها را به خاطر بیاوریم تا زمانی که کارها تمام شوند، اما این تأثیر فقط در کوتاهمدت حافظه را تحت تأثیر قرار نمیدهد. کارهای ناتمام مانند اهدافی که باید به آنها برسیم، در طولانیمدت نیز میتوانند به تفکرات ما نفوذ کنند.
اثر زایگارنیک مطالب زیادی درباره نحوه عملکرد حافظه بیان میکند. زمانی که اطلاعات درک میشوند، اغلب برای مدتزمان کوتاهی در حافظه حسی ذخیره میشوند. وقتی به اطلاعات توجه میکنیم، آنها به حافظه کوتاهمدت منتقل میشوند. بسیاری از این خاطرات کوتاهمدت، نسبتاً سریع فراموش میشوند. با تمرین فعال، برخی از این اطلاعات به حافظه بلندمدت منتقل میشوند.
زایگارنیک اظهار داشت که شکست و ناکامی در انجام یک کار باعث ایجاد تنش شناختی اساسی میشود. این موضوع به تلاش ذهنی بیشتر و تمرین برای حفظ وظیفه در خط مقدم آگاهی منجر میشود که پس از تکمیل آن، ذهن این تلاشها را رها میکند.
چگونه میتوان بیشترین بهره را از آن برد
درواقع، اثر زایگارنیک میتواند پیامدهایی در زندگی روزانه شما داشته باشد و میتوانید از این پدیده روانشناختی بهنفع خود استفاده کنید. عقل سلیم ممکن است به شما بگوید که تمامکردن یک کار بهترین روش برای رسیدن به اهداف است. در عوض، اثر زایگارنیک نشان میدهد که توقف در طول انجام یک کار، استراتژی مؤثری برای بهبود توانایی شما در بهخاطرآوردن اطلاعات است.
دیدگاهتان را بنویسید