شیمی ذهن (brain chemistry)
هرگونه بیماری در جسم، نشانه نوعی ناپاکی در ذهن است. جسم بیمار، نشان دهنده ذهنی بیمار وآشفته است. بیماری نمایانگر بی قراری و ناآرامی ذهن است .
بیماری بهعنوان یک وضعیت غیرطبیعی خاص، بر ساختار یا عملکرد تمام یا بخشی از پیکره یک جاندار، تأثیر منفی میگذارد و بلافاصله ناشی از یک آسیب خارجی نیست.
یکی از واکنشهای بدنی انسان، بیماری است و معمولا از این مسأله غافل هستیم که بیماریهای جسمانی مانند زخم معده، بیماری قلبی و عروقی و آسم و … ممکن است تحت تأثیر ذهن در قالب ترکیب افکار و احساسات قرار گیرند.
بیماریها تحت تأثیر حالتهای روانی مبتلایان و به تعبیری به « شیمی ذهن» (brain chemistry) آنها مرتبط است. فرکانسهای ذهنی ما باعث ارتعاش افکارمان در محیط اطراف می شود و این فرکانس بر روی ذهن افراد تاثیر میگذارد که منجر به واکنشهای شیمیایی ذهن اطرافیان و تغییر ذهنیت و دیدگاه دیگران شده و می تواند «اختلال روانتنی» یا « اختلال سایکوسوماتیک» (Psychosomatic medicine) نام دارد که بهصورت اختلال بدنی تحت تأثیر ذهن قرار دارد یا در شدیدترین حالت، توسط ذهن ایجاد میشود، تعریف شده است.
واژه سایکوسوماتیک از دو کلمه سایکو به معنای روان و سوماتیک به معنای جسم تشکیل شده که معنای فارسی این کلمه به روانتنی معروف است.
اختلالات روانتنی ایجاد نگرش یکسان به بیماری جسم و روان در افراد است. بسیاری از دردهای جسمی به خاطر مشکلات روانی ایجاد و یا تشدید میشوند، این دردها میگوید ذهنتان آرام نیست و روانتان از مشکلی رنج میبرد، شاید برخی از بیماران توجه داشتهاند که هنگام بروز یک رویداد ناگوار یا نابسامانی و آشفتگی روحی درد معده آنها آغاز یا تشدید یافته همچنین وقوع حملات آسم و افزایش فشارخون پس از عصبانیت یا درگیری احساسی با دیگران زیاد دیده میشود، این قبیل اختلالات که بروز یا تشدید علائم آنها با عوامل روانی و هیجانی رابطه آشکار و پنهان دارند، اختلالات روانتنی نامیده میشوند.
تشخیص اختلال روانتنی، زمانی صورت میگیرد که یک اختلال با آسیب جسمانی شناختهشده وجود داشته باشد و رویدادهایی که از نظر روانشناختی معنادار هستند، قبل از اختلال واقعشده و به شروع یا وخیمتر شدن آن کمک کنند.
زمانیکه عوامل روانشناختی بر بیماری جسمانی تأثیر میگذارند، معمولا فرد انکار میکند که بیمار است، از مصرف دارو خودداری میکند و امکان دارد وجود عوامل خطر را که حالت جسمانی را وخیمتر میکنند، نادیده بگیرد به طوریکه ملاک اول، اختلالهای روانتنی را از اختلالهای جسمانی شکل جدا میکند.
بسیاری از افراد قادر به تشخیص خُلق خود نیستند و نمیتوانند احساسات خود را بیان کنند چرا که در کودکی یاد نگرفتهاند و همینجاست که کار سایکوسوماتیک شروع میشود.
وی ندانستن خُلق را الکسیتایمیا عنوان و اعلام کرد: این دسته از افراد بهشدت مستعد اختلالات سایکوسوماتیک و سوماتوفرم یا شبهجسمی هستند.
این متخصص اعصاب و روان با بیان اینکه جسم و روان رابطه نزدیکی با هم دارند از اینرو تعدادی از بیماریها هستند که با وجود داشتن جنبه جسمی، منشأ روانی دارند و از مشکلات اعصاب ناشی میشوند، تصریح کرد: سوماتوفرم یا شبهجسمی تقریبا در یک راستا با هم حرکت میکنند و در واقع مشکل روانی در جسمی ظاهر میشود.
به دنبال این اختلالات، اختلال شبهجسمی ظاهر میشود که نوعی اختلال اعصاب و مغز است و خود را با تظاهر به یک بیماری نشان میدهد که متأسفانه در بیمارستانهای ما این مورد کم نیست.
هیپوکندریازیس یا خودبیمارانگاری یکی از اختلالات روانناختی شایع است. به عنوان مثال فرد اذعان از بیماری سرطان در وجود خود دارد اما نتایج پزشکی خلاف این امر را ثابت میکند و علائمی از سرطان در وجود فرد نیست.
این متخصص یکی دیگر از علائم اختلالات شبهجسمی را دردهای مزمن در اندامها دانست و خاطرنشان کرد: این درد سوماتیزیشن نام دارد که دارای رابطه نزدیکی با روان است.
دیدگاهتان را بنویسید